قارانلیقیدان ایشیغا دوغرو
اوجاقلو ماحمودون اؤزبئلاقی
+0 به‌‌یه‌ن

آزربایجان یا آذربایجان و زال‌ذال‌ك كذایی

روظی طاجری حوس خردن میوه‌هایی كه طاكونون نخورده بود را كرد. در طمامی طلویضیو‌نهای دونیا ائعلاناط طجاری پخش نمودند و گفتند برای اشخاثی كه میوه‌هایشان خُشمظضه باشد حمچونین طازه گی داشته باشد جوایض ارذنده‌ای طعللق خاهد گرفط.

روظ موعود فرا رسید. طاجر به منشی‌اش دسطور داد مشخخثاط هر میوه‌ای كه آورده می‌شود را با طمامی جُضعییاطش سبط و در نحایط اكثی از آن میوه طحییه و نامش قید شود. عذ كشورهای موخطلف میوه‌های گوناگون آورده شده بود. طاجر از هر میوه‌ای می‌چشید و مزه و مشخخثاطش را می‌گوفت و منشی هم می‌نوشط. طا این كه شخصی با ثبد میوه‌ای بسیار كوچك وارد مجلث شد. سبد را بر روی میز گزاشط و ایستاد. طاجر یكی از آنحا را برداشت و با نگاحی رمظ‌آلود آنرا رثد كرد. سه‌پس با ولع آنرا در دحان گظاشت و لب باز كرد و تا  پرصید نام میوه چیثت!؟؛ ناگحان میوه بر گلوی مباركش پرید و هالط خفگی شدیدی به طاجر دسط داد.

آورنده‌ی میوه نیز با دسطپاچه‌گی گفت: " نام میوه زال‌ذال‌ك است؛ ضال‌ظال‌ك."

منشی نیز به رصم آدط با خونسردی مشغول نوشطن بود و در این گیر و دار كه اطرافیان مشغول نجات تاجر بودند؛ چندین بار از تاجر و آورنده میوه ‌پرسید؛ ارباب تا اینجا كه در دهانتان گظاشطید و چند صرفه كردید نوشته‌ام؛ فقط "ظ" حای زال‌ذال‌ك با كدام "ض" نوشته می‌شوند؟

****

باری دوستان! هدف از آوردن این داستان پر از غلط‌های املایی!؟ نه آزمودن سطح هوش شما بود؛ نه اینكه از شما بپرسم نتیجه‌ای كه از این داستان گرفتید چه بود!؟ باور كنید همانگونه كه خواندن این داستان سخت بود نوشتنش هم با حروفی كه قالبهای ذهنی‌ام را بشكند سخت بود.

واقعیت این است كه رسم‌الخط عربی برای زبانهای عربی و زیرشاخه‌هایش مناسب است. چون در این گروه زبانها طرز تلفظ حروف كاملن مشخص است. زمانی كه آنها از ز ظ ذ ض كلمه می‌سازند یا كلمه‌ای را تلفظ می‌كنند واقعا تلفظ صحیحش را ادا می‌كنند. اما در زبان فارسی این تلفظها رعایت نمی‌شود اما از آن حروف استفاده می‌شود پس می‌توان نوشتار برخی كلمات با رسم‌الخط عربی را نیز به راحتی تغییر داد.

***

اما باز هم بحث بر سر رسم‌الخط و زبانشناسی نیست. موضع بر سر چگونگی نوشتن كلمه‌ی آزربایجان است. كه من دوست دارم با " ز" بنویسم و برخی نیز برحسب عادت اعتراض می‌كنند و می‌گویند با ذال به صورت آذربایجان باید نوشته شود. همین علت باعث شد تا از ادامه انتشار مقاله چند روز پیش بنده به دلیل این موضوع خودداری نمایند!؟ مسئولین و مدیران سایت میانالی جهت ادامه انتشار نیز راهی پیش روی من گذاشتند مبنی بر اینكه در صورتی كه املای آزربایجان را به آذربایجان تغییر دهید؛ عدم انتشار مطلبتان رفع می‌شود!؟


سوالی از شما خواننده‌ محترم دارم. شما بودید چه می‌كردید!؟ آیا این را یك غلط املایی فرض كرده و آنرا اصلاح می‌كردید!؟

من این كار را نكردم و نمی‌كنم. البته باید اعتراف كنم كه نام رسم‌الخط صحیح با الفبای عربی كلمه‌ی آذربایجان به صورت آذربایجان صحیح‌تر است. چون هم از نظر تلفظ درست است و هم از نظر تاریخی همیشه بدین صورت نوشته شده است. اما منشاء این حساسیت‌ها كجاست!؟ به نظرم می‌رسد در صورتی كه در این مقاله تندترین عناوین و عبارتها را به كار می‌بردم كمتر از این موضوع حساسیت پیش می‌آمد!؟ الله اعلم.

***

روز قبل با دو دوستم در سایت میانالی پیامهایی رد و بدل كردیم. كه این دو مكاتبه بی‌ارتباط با دو مساله فوق‌الذكر نبودند.

با یكی از این دوستان در مورد نحوه نگارش كلمه "ساعت" در زبان توركی با همدیگر تبادل نظر می‌كردیم. وی ‌پرسید به صورت "ساعات" بنویسیم یا "ساحات"!؟ بنده پاسخی دادم كه خودم هم قانع نشدم. گفتم چون تلفظ ساعات سخت و ساحات راحت‌تر است؛ به نظر بنده دومی صحیح‌تر به نظر می‌رسد. اما دو نكته نیز وجود دارد.

الف) اگر شما قصد چاپ كتاب شعر توركی‌تان را با مجوز اداره ارشاد داشته باشد؛ نه ساعات را قبول می‌كنند و نه ساحات را؛ بلكه باید به صورت ساعت بنویسید.

ب) چندین سال است كه می‌خواهیم رسم‌الخط لاتین را با اندكی تغییر برای نوشتن زبان توركی به كار بریم و آن موقع حساسیت‌ها شدید می‌شود. می‌گویند كه شما می‌خواهید بچه‌هایتان نتوانند قرآن كریم را بخوانند!!؟‌ شما می‌خواهید تفرقه‌ و شكاف ایجاد كنید!!؟ تا چه حد اینها درست یا نادرست می‌باشد به عهده شما خواننده محترم. اما بیایید نظری بیفكنیم به نگارش دو كلمه توركی با رسم‌الخط جدید لاتین.

آذربایجان / آزربایجان = AZƏRBAYCAN

ساعات/ساحات = SAHAT و اگر بخواهیم به صورت ساعات بنویسیم كمی گنگ می‌شود: SAAT و نیز برخی پیشنهاد می‌كنند كه یكی از A ها حذف و به جایش یك نشانه ( ' ) بگذارند: SA' T. كه به نظر بازهم همان اولی (SAHAT) بهتر است.

حالا اگر بخواهیم فارسی را فینگیلیش بنویسیم خیلی سخت می‌شود. چونكه كلمات دخیل زیادی در فارسی وجود دارد و معنی بسیاری از این كلمات فقط با رسم‌الخطش یا كامل كردن جمله مشخص می‌شود. مثلن:

عرض/ ارض:

عرض می‌كنم. / عرض این بال مستطیل چقدر است؟ / ارض موعود

خوب اگر بخواهیم كلمه عرض را فینگیلیش (ERZ.ƏRZ) كنیم باید بلافاصله معنی آنرا بنویسیم تا خواننده متوجه منظورمان بشود.

خار/خوار = XAR

و هزاران نمونه‌ی دیگر. پس شاید هم یكی از دلایل مخالفت با بكار بردن رسم‌الخط لاتین در زبان توركی غبطه به قابلیت تطابق زبان توركی با الفبای لاتین در برابر عدم توفیق زبان فارسی در این رقابت می‌باشد.

دوست دیگرم، هم من و هم خود را آنارشیست نام نهاد. دلیلش هم مهم نبود. حداقل در مورد خودم این اصطلاح را قبول ندارم. البته نظر من درباره نحوه‌ی نگارش كلمه آزربایجان كاملا مشخص است و نه حاصل یك غلط املایی ساده، نه حاصل لجبازی است. بلكه یك دلیل مبارزاتی دارد. آنهم اینكه من این تغییرات را یك نوع مبارزه مدنی می‌بینم تا اینكه اعلام نمایم؛ من به برخی از گفته‌های شما در مورد آذربایجان می‌گویید؛ اعتراض دارم. اعتراض دارم به اینكه به من بگویید آذری و می‌نویسم تورك. (دقت كنید ترك نه تورك) می‌نویسم آزربایجان و نه آذربایجان.

بعضی وقتها حساسیتهایتان باعث می‌شود كه:

" ایت دیرسه‌گی‌نی اؤز گؤزونوزده گؤرمورسوز و منیم گؤزومو پوله‌ییرسیز. "

معنی: ایت دیرسه‌گی (نوعی التهاب چشمی) را در چشم خود نمی‌بینید اما (به ظن اینكه جسمی خارجی در چشم من وجود دارد) چشم مرا فوت می‌كنید.

مراقب ایت‌دیرسه‌گی‌های چشمانمان باشیم؛ تا خدای ناكرده كور نشویم.



آچار سؤزلر : آذربایجان, آزربایجان,

گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر: اوردان بوردان
آرشیو
سون یازی لار
یولداش لار
سایغاج
ایندی بلاق دا : نفر
بوگونون گؤروشو : نفر
دونه نین گؤروشو : نفر
بوتون گؤروش لر : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
باخیش لار :
یازی لار :
یئنیله مه چاغی :