22 فروردین روز شعر و ادب توركی آزربایجانی بر شما مبارك باد.
در
سالمرگ شاعر ملی آزربایجان بولود قارچورلو – سهند – در
باب این شخصیت بزرگ معاصر بیشتر بدانیم.
بولوت
قاراچورلو به تاریخ سال 1305 در شهر مراغه آزربایجان در روزی كه گویی آسمانش نیز
از ظلم و جور دلتنگ و به امید پالایش جور، بارانی بود؛ زاده شد. پدرش
با الهام از زادروزش وی را بولوت – در توركی به معنای ابر – نام
نهاد. ولی ثبت احوال آنزمان این نام را خارجی و نامانوس تشخیص داده و نام سجلیاش
را "بُهلود" نویساندند.
وی
در سن 24 سالگی در مجلس شعرای تبریز اولین تجربهی شعرخوانی را كسب كرد. در آنزمان
آزربایجان در تلاطم بود و این جوش و خروش نیز در شعرهای آنزمان بولوت نیز هویدا
است. پس از وقایع 21 آذر و فجایع حاصل از هجوم ارتش شاه به آزربایجان و حكومت ملی
آزربایجان؛ بولوت نیز بازداشت و مدتی در زندان ماند. پس از آزادی نیز فشارها بر وی
ادامه یافت تا بالاجبار به تهران مهاجرت نموده و در آنجا سكنی گزیند.
علیرغم
خفقان رژیم پهولوی وی توانست مجموعه شعر سازیمین سؤزو –
صدای ساز من –
را با الهام از شش داستان نیك از سمبل نامیرای دنیای تورك –
كتاب دهدهقورقوت – منظوم نماید. این كار دیگر بار قدرت زبان
ممنوعه توركی در ایران را پدیدار ساخت و بولوت مبدل به نوری فروزان بر مسیر ملت
تورك آزربایجان گشت. آثار آفریده شدهی سهند در دوران پهلوی حكایتی عریان از خفقان
وارده بر مدنیت و زبانمان – توركی – میباشد.
طالعیمه باخ ! - طالعم را نظاره كن
دوشونجهلریم یاساق، - فكرم ممنوع
دویغولاریم یاساق، - بیان احساسم ممنوع
كئچمیشدن سؤز آچماغیم یاساق، - سخن راندن از گذشته ممنوع
گلجكدن دانیشماغیم یاساق، - سخن گفتن از آتیه ممنوع
آتا و بابامین آدین چكمگیم یاساق، - یاد بردن از اجدادم ممنوع
بیلیرسن ؟ - آیا میدانی؟
آنادان دوغولاندا، بئله، - از روزی كه زمادر زاده شدم.
اؤزوم بیلمییه – بیلمییه، - و در حالیكه
خودم بدان واقف نبودم
دیل
آچیب، دانیشدیغیم دیلده ، - به زبانی كه بدان تكلم نمودنم
را آغازیدم.
دانیشماغیمدا،
یاساق ایمیش، یاساق - صحبت كردنم ( با زبان مادریام)
ممنوع بوده است؛ ممنوع
در
اشعار سهند یگانگی و انسانیت موج میزند. اشعارش ترنم میهندوستی، آزادی، حقوق
ملی، عشق و ... میباشد. او همیشه بر آزربایجانیت خویش و زبان مادریاش فخر میكرد.
از همین روست كه در دوران پهلوی نیكروزی ندید و مدام از سوی ماموران حكومتی مورد
آزارقرا میگرفت و تحت نظر بود.
سهند
در بهمنماه سال 1346 به قصد دیدار با استاد شهریار به شهر اولینها –
تبریز –
رفت. اما شهریار كه در كلبهی درویشانهاش گوشه عزلت گزیده و تارك دنیا شده بود؛
از ملاقات با وی امتناع كرد. شوق دیدار شهریار قویتر از آن بود كه سهند بدون سخن
گفتن با وی تبریز را ترك كند. پس قلم و كاغذ خویش را برداشت و شعری
تاریخی به شهریار نوشت. این مكتوب باعث خلق "مجموعه شعر سهندیه"
توسط بولوت شد.
بولوت
با احساس، مبارز و در حسرت آزادی در 22 فروردین ماه سال 1358 درگذشت. هر چند تپش
قلب وی ایستاد اما ضربانهای بیت بیت اشعارش نوید حیاتی ابدی در زبان و تاریخ
سرزمینمان بر جای گذاشت. روحش شاد
من دئمیرم اوستون نژاددانام - نمیگویم از نژادی برتر هستم
دئمیرم ائللریم ائللردن باشدیر - نمیگویم قوم من بر دیگر اقوام اولویت دارد.
منیم مسلكیمده، منیم یولومدا - در مسلك من و راهی كه من انتخاب نمودهام.
میللتلر هامیسی دوستدور
قارداشدیر - همه آحاد ملت دوست و
برادرند.
چاپماق ایستهمیرم من هئچ میللتی –استعمار هیچ ملتی را نمیخواهم.
نه دیلین، نه یوردون، نهده امگین – نه (استعمار) زبانش، نه (استعمار) وطنش، نه (استعمار) كارش
تحقیرائلهمیرم، هدلهمیرم – تحقیرشان نمیكنم؛ تهدید نمیكنم.
كئچمیشین، ایندیسین، یا گلجهگین - گذشتهاش را، اكنوننش را و یا آتیهاش را.
من آییرمیرام، آیری سالمیرام – من تفكیك نمیكنم ؛ جدا نمینمایم.
قارداشی قارداشدان، آروادی ـ اردن - برادر را از برادر ؛ زن را از شوهر
آنانی بالادان، اتی دیرناقدان - كودك را از مادر، ناخن را از گوشت
اورهگی ـ اوره كدن، قانادی پردن – قلب را از قلب ، پر را از بال
پوزماق ایستهمیرم من بیرلیكلری - یگانگی را نابود نخواهم ساخت.
انسانلیق بیرلیگی ایدهآلیمدیر - وحدت انسانی ایدهآل من است.
قارداشلیق، یولداشلیق، ادبی باریش - برادری، رفاقت، سازش ادبی
دونیادا ان بویوك آرزولاریمدیر – از بزرگترین آرزوهای دنیوی من است.
آنجاق بیرسوزوم وار، من ده
انسانام - فقط كلامی دارم؛ من هم
انسانم.
دیلیم وار، خلقیم وار، یوردوم
یووام وار - زبانی دارم، منتسب به
خلقی هستم؛ وطن و كاشانهای دارم.
یئردن چیخمامیشام گوبهلك كیمی - همچو قارچی از زمین نروییدهام.
آدامام، حقیم وار، ائلیم، اوبام
وار - انسانم، حقی بر من هست، قومی و ایلی دارم.
قول یارانمامیشام، یاراناندا
من – زمانی كه آفریده شدم ؛ برده خلق نشدهام.
هئچ كسه اولمارام، نه قول، نه
اسیر – (پس) نه اسیر و نه برده كسی نخواهم شد.
قورتولوش عصریدیر انسانا بو
عصر – عصر رهایی انسان است این دوران.
اسیر اولانلاردا بوخوون كسیر – بردگان نیز یوغ بردگیشان را پاره میكنند.
ترجمه: تایماز اوجاقلو
منابع:
http://www.azerbaycan.arzublog.com/post-24925.html
http://azerbaycanharayi.blogfa.com/cat-11.aspx
* برخی آثار بولوت قاراچورلو بهمراه دانلود رایگان:
قوربانیمی
قبول ائله آراز (صمد بئهرنگینین اؤلومونه خاطیر)
قربانیم
را قبول كن آراز (به خاطر مرگ صمد بهرنگی) اندیر
(دانلود)
اووچو
جئیران
دانلود
قارداشلیق،
یولداشلیق، ابدی باریش - برادری، رفاقت، دوستی(آشتی) ابدی- اندیر (دانلود)
من
تبریزدن گلمیشم - من
از تبریز آمدهام
- اندیر (دانلود)
سهندییه
(شهریارین جاوابی بولوت قاراچورلویا) - سهندیه (جواب شهریار به بولوت قاراچورلو) - اندیر (دانلود)
** دانلود سایر مطالب مرتبط
Seçilmiş
qoşuqlar (Bulut Qaraçorlu-Səhənd)(latin)
Səhəndin səsi
(bulut qarachorlu) -bir qonaqlıqda buz çiçəyin danışır.rar
گؤنده ر بؤلوم لر: تانیتیم